عمق تنهايي.سکوت بيکسي

سلام عزيزان.به عمق تنهايي خوش آمديد.عزيزان من به ديدن وبي نميام پس دعوت نکنيد که شرمنده بشم.اميدوارم لحظات خوبيو در عمق تنهايي داشته باشيد.اگه نظري پيشنهادي انتقادي داشتيد بهم بگيد ممنون

عمــ ـــق تنهــ ـــایی

گاهی تنهایی ام آنقدر عمیق است*که در آسمان هم احساس میکنم در قفسم.










گفتم : خدايا از همه دلگيرم!
گفت : حتي از من؟!

گفتم : خدايا دلم را ربودند!
گفت : پيش از من؟!

گفتم : خدايا چقدر دوري!
گفت : تو يا من!

گفتم : خدايا تنها ترينم!
گفت : پس من؟!

گفتم : خدايا كمك خواستم!
گفت : غير از من؟!

گفتم : خدايا دوستت دارم!
گفت : بيش از من؟

خداوندا! در این برهوت عاطفه هر که را تتمه دلی برای مهر ورزیدن هست، گرامی بدار و سرش را به سنگ جفا آشنا

مکن. خداوندا! به ما آن چنان فراستی عطا کن که عشق را از هوس باز شناسیم و نور رحمان را از تار شیطان تمیز دهیم

و میان حقیقت و باطل حقیقت اندود فرق بگذاریم

خدا گوید:
تو ای زیباتر از خورشید زیبایم،
تو ای والاترین مخلوق دنیایم،
بدان آغوش من باز است،

شروع کن!یک قدم باتو!

حکایت عجیبیست رفتار ما

خداوند می بیند و می پوشاند

مردم نمی بینند و فریاد می زنند
 

دل ناله کند از من
من ناله کنم از دل
یا رب تو قضاوت کن
دیوانه منم یا دل ؟

خدایا شکرت ما دیگر فقیر نیستیم

دیروز پزشک ِ آبادی گفت چشم های پدرم پر از آب مروارید است

خدایا !


برایم خـــــــــط و نشان دوزخت را نکش


جــــــــــهنم تر از نبودنش


جایی را ســـــــــراغ ندارم

ای چتر فروش! چترهایت مال خودت...
امشب می خواهم خیس شوم...

پاک شوم تا شاید محو شوم و
از پله کان آبی به سوی او بروم...

خدایــــــا

مرا به بــــــزرگی چیــــــزهایی که داده ای آگاه وراضی کن

تـــــا کوچکی چیزهایی که نـــــــدارم
آرامشمرا به هم نریـــزد

خدایا کاش حرف عاشقانه ای بودم و دهان به دهان بین عشاق می گشتم
کاش شاخه ای سرسبز بودم و پرنده های فقیر بر شانه ام می نشستند
کاش نرده ای بودم و مسافران خسته به من تکیه می دادند
کاش پشت پرده شب پنهان نمی شدم
کاش اینچنین و آنچنان نمی شدم
خدایا دوستم داشته باش

دست به دامن خدا که میشوم

چیزی آهسته

درون من

به صدا میاید که

نترس!!!!

از باختن

تا ساختن دوباره

فاصله ای نیست....

خدایـ ــ ـا!!!

کسی میمیرد اینجا
من دلم آواز می خواهد!
میان این همه
بی دست و پاهای زمینی
من دلم
پرواز می خواهد ...


خدا

دیگر نمی توانم
دیگر نمی توانم بر انکار عشق بکوشم
دیگر نمی توانم همه درد عشق را تنها بر شانه هایم حمل کنم
دیگر نمی توانم بر زبانم مهر سکوت نهم.
چگونه می توان تا ابد در سینه آتش داشت و دود آن بر آسمان نرود؟
چگونه می توان مرغ آتش خوار عشق را بند زد؟
مرای دیگر یارای آن نیست که ابرهای سنگین را از باریدن بازدارم
و رعد را از غرش منع کنم
و برق عشق را در آسمان زندگی ام مهار سازم
دیگر نمی توانم
خاموشی بس است
من این راه را می رم
حتی تنها...

خدای من ....به سوی تو به سوی روی تو !.....آمدم.....دلشکسته و غمگین.....
تنها....و خسته......بی پناه....و مستاصل......
خدای مهربان من !......تنها تو میدانی حال مرا .....
خدای قدرتمند من !.....تنها تو میدانی احساس مرا .....
تنها تو از عمیق ترین لایه های قلبم.....آگاهی داری جانا ......
تنها تو میدانی حال و روز مرا .....
خدایا........................................ ...............................................!
می شنوی مرا ؟ ...
خدای من !.....تو را به یگانگی ات قسمت می دهم !
خدای من ! خدای مهربان من !......تو را به وسعت بخشندگی ات قسمت می دهم !
خدای من ! ای قدرتمند متعال من !....تو را به خدایی ات قسمت می دهم !
دریاب مرا............................................ !
دریاب مرا جانا ..............................................!
خدایا !
خواهش می کنم دریاب که تنها امید آسمان و زمین من تویی !......
خدای من !...
من خودم و تمام زندگی و هستی ام را به دستان پرقدرت تو سپردم !...
من !.....ای تنها امید من !....ای خدای مهربان من !....
بی صبرانه .....و عاشقانه......در انتظار مهر تو ! عنایت و توجه تو !....لطف بی حد و حساب تو !...ای مهربان بی نظیر !..... می مانم....!
من ! ایمانی ژرف !....به تو و لطف بی کران تو دارم ای همیشه مهربان !
خدایا !....
تمنا می کنم تو ! خودت ! مرا و زندگی مرا به سمت و سویی پیش ببر که انتهایش نور باشد و سرور ! که انتهایش تو باشی و نور عشق تو باشد ای خدای یگانه و ای تنها امید و آرزوی من !
تو را سپاس می گویم ای خدای مهربانم برای هر آنچه که به من عطا کردی و هر آنچه که به من در آینده ای بسار نزدیک عطا خواهی کرد !....تو را سپاس مهربانا !....
جانا !......تو را سپاس !....
دوستت دارم خدا ..........هر گاه که این سه کلمه را می نویسم قلبم و روحم می لرزد .....! من ! بنده ی سراسر نیاز تو ! تنها همین را دارم که به تو تقدیم کنم ....!
بپذیر ازمن عشق مرا جانا !....و مرا سخت در پناه خوذ بگیر ای مهربان من ...خدایا ! لحظه لحظه ی زندگی ام را همراه من باش ! مواظب من و قلب کوچکم باش ....! من به مهر تو دل بسته ام جانا !.....
خدایا !........اشک دیدگانم را تار کرده است.....می خواهم فقط بنویسم....و بنویسم....از تو و از خودم و از عشقی که به تو دارم و از نیازی که به مهربانی ات دارم ...از ایمانم به و از یقینم به مهربانی ات ............!
خدایا ! .....
می دانم که تو هستی در جان لحظه هایم !....در تار و پود زندگی ام ....!
و یقین دارم که تو ناب ترین ها و بهترین ها را در لظه لحظه های زندگی ام به من هدیه خواهی کرد !.....

 


نظرات شما عزیزان:

مریم
ساعت20:56---13 فروردين 1392


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





?

Love Icons

Love Icons



با کليک روي +? عمق تنهايي رادر گوگل محبوب کنيد

style=div style=0&br onmouseover=br20br